پرسش :

روابط دختر و پسر، نظر اسلام، وظيفه ما؟


شرح پرسش :
پاسخ :
شرح پرسش:
مدت‏ها است اين مسأله فكرم را مشغول كرده است كه با جامعه‏ اى كه هر روز را در آن به شب مى‏ رسانم، چه كنم. اتفاقاتى كه در دانشگاه مى ‏افتد و روابط پسرها و دخترها كه بسيارى از اوقات زشت و ناپسند است، ناشى از بى‏ فرهنگى است يا بى‏ ايمانى؟ نمى‏ دانم ناشى از چيست؛ ولى در جامعه ما كه اسلامى است، واقعاً غير قابل تحمل است و عرف جامعه سنتى ما چنين حركات و روابطى را نمى‏ پسندد. خودشان استدلال مى‏ كنند در اسلام گفته شده است دو نفر كه يكديگر را دوست داشته باشند به هم محرمند. با اين استدلال بدون هيچ گونه عقد رسمى يا صيغه با هم قدم مى ‏زنند و يا حتى گاهى اوقات، به قول خودشان براى شناخت بيش‏تر، بدون اطلاع خانواده ‏ها در خلوت با هم صحبت مى‏ كنند. آيا در احكام دينى چنين چيزى وجود دارد؟ به نظر شما، وظيفه ما در اين موقعيت چيست و چه بايد بكنيم؟گاهى اوقات فكر مى‏ كنم كاش در دانشگاه ‏ها دخترها و پسرها را جدا مى‏ كردند؛ ولى باز با خودم مى ‏گويم آن وقت اين اتفاقات در پنهان مى‏ افتاد و شايد بدتر از اين مى‏ شد. واقعاً علت چيست و چه بايد كرد؟دوست دارم به اين گونه افراد گفته شود فكر نكنند شجاعت به خرج مى‏ دهند و در جلوى چشم‏ هاى نامحرمان و پسرهاى ديگر با يكديگر قدم مى ‏زنند يا دست مى‏ دهند و يا شانه به شانه راه مى‏ روند؟

پاسخ:
توجه شما دانشجوي گرامي به مسائل فرهنگي و اجتماعي جامعه، به خصوص لزوم رعايت ارزش‏ها و هنجارهاي ديني و اخلاقي در محيط دانشگاه و احساس مسؤوليت‏تان در برابر برخي نابهنجاري‏ها، قابل تقدير و تحسين است. در اين نامه سه پرسش اصلي به چشم مي‏ خورد:
1. آيا صرف دوست داشتن دختر و پسر آن‏ها را محرم مي ‏كند؟
2. روابط ناپسند دختر و پسر در دانشگاه ‏ها ناشي از چيست و چرا گسترش يافته است؟
3. وظيفه و مسؤوليت ما در اين موقعيت چيست و چه بايد كرد؟
در پاسخ سؤال اول بايد ياد آور شد آنچه سبب ايجاد پيوند زناشويي مي ‏شود، خواندن صيغه عقد از سوي زن و مرد يا وكلاي آن‏ها و با اجازه اولياي آن‏ها و حفظ شرايط آن است؛ در غير اين صورت، سببي براي ايجاد زوجيت و محرميت زناشويي وجود ندارد. صرف دوست داشتن متقابل دو نفر، مجوزي براي محرم شدن آن‏ها نيست. معمولاً دوستي‏ هاي قبل از ازدواج براي كاميابي‏ هاي جنسي و در اثر غلبه شهوات صورت مي‏ گيرد؛ نخستين چيزي كه در اين گونه روابط از دست مي‏ رود گوهر ارزشمند عفاف و پاكي است و بايد از چنين روابطي كه بدون هيچ‏گونه عقد رسمي يا صيغه و بدون اطلاع خانواده‏ ها به بهانه شناخت بيش‏تر صورت مي‏ گيرد، جداً پرهيز كرد. بنابراين، پاسخ سؤال اول منفي است.
در پاسخ به سؤال دوم به عواملي چند مي ‏توان اشاره كرد:
1. عدم ارضاي صحيح غريزه جنسي
بي‏ ترديد ايام جواني، ايام بيداري غريزه جنسي و گرايش به جنس مخالف است. در اين ايام شوق جنسي و احساسات بر روان آدمي سايه مي ‏افكند؛ ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثير قرار مي‏ دهد و سبب تحريك پذيري وي در برخورد با جنس مخالف مي‏ شود. طبيعي است اين نياز دروني بايد به طور صحيح و مطلوب ارضا و تأمين شود. راه قابل قبول آن نيز ازدواج است؛ ولي متأسفانه به دلايل مختلف فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي - نظير بالا رفتن سطح انتظارت و توقعات خانواده‏ ها و توجه به برخي تشريفات غير لازم، معضل اشتغال و آينده شغلي جوانان، ادامه تحصيل آن‏ها و عدم وجود امكانات و شرايط مالي مناسب برخي خانواده‏ ها - سن ازدواج دختران و پسران افزايش يافته و در نتيجه ارضا و تأمين عاقلانه و صحيح اين غريزه سركش، به خصوص در دوران جواني، به انحراف كشيده شده است. بنابراين، اين گونه رفتارهاي نابهنجار در جامعه ديني و سنتي ما روبه فزوني است و اگر نگوييم به يك بحران اجتماعي تبديل شده دست كم مي ‏توان آن را يك معضل اجتماعي ناميد. متأسفانه نظام اجتماعي ما تا كنون نتوانسته با فراهم كردن زمينه ازدواج جوانان از گسترش اين رفتارهاي نادرست پيشگيري كند.
2. احساس نياز به محبت
در اين سنين جوانان خواهان روابط دوستانه و هم سخن شدن با يكديگرند. اريكسون، يكي از روان‏شناسان غرب، مي‏ گويد: جوان در اين مرحله مي‏ خواهد روابط دوستانه نزديكي با ديگران پيدا كند؛ ارزشمندترين و مهم‏ترين هستي و دارايي‏ اش را به فردي ديگر هديه دهد؛ در پي يافتن هويتي جديد است و گمان مي‏ كند خانواده و والدينش نمي‏ توانند از وي حمايت كنند. بنابراين، اگر اين نياز در محيط خانوادگي به خوبي تأمين نشود يا لطمه بيند و مخدوش شود، نياز به محبت و ابراز محبت و برقراري ارتباط دوستانه‏ اش دچار اختلاف خواهد شد؛ به عبارت ديگر، دختر و پسري كه عواطف و احساساتشان در درون خانواده ارضا نشود و در جمع خانوادگي احساس غربت و تنهايي كنند، در فضاي باز و آزاد جامعه طعمه افراد فرصت طلب و سودجو مي‏ شوند؛ به راحتي در دام افراد شياد مي ‏افتند يا حداقل ميل متقابل آن‏ها و جنس مخالف سبب مي‏ شود آن‏ها به بهانه‏ هاي مختلف از قبيل آشنايي براي ازدواج و تبادل نظر درباره مسائل علمي و درسي آگاهانه يا ناخودآگاه در جهت تأمين و ارضاي اين نيازشان گام بردارند؛ البته با روشي غلط و غير قابل قبول كه مشاهده‏اش شما را مي‏ رنجاند.
3. الگو گرفتن از منابع غير خودي‏
متأسفانه بخش قابل توجهي از جوانان ما ارزش‏ها و هنجارهاي اجتماعي خود را از محيط هاي غير خودي و غير اصيل جوامع ديگر مي‏ گيرند. بي‏ ترديد گسترش ارتباطات اجتماعي و توسعه آن و نيز گسترش و توسعه تكنولوژي و وسائل ارتباط جمعي و «پديده جهاني شدن در همه عرصه‏ هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و...» در اين خودباختگي و روي آوردن به فرهنگ بيگانه نقش اساسي دارد. اين امور سبب مي‏ شود جوانان فرهنگ‏ها و ارزش‏ هاي ديگر جوامع را الگو قرار دهند و به گمان اين كه اين گونه روابط عامل رشد و نشانه كمال و جرأت و وسيله ابراز شخصيت است، به آن روي آورند. در اين ميان، مسأله رقابت جوانان و به رخ كشيدن خود براي همسالان نقشي عمده ايفا مي‏كند. برخي براي اين كه در جمع دوستان مورد تحسين قرار گيرند و يا دست كم بي‏ عرضه و بي‏ جرأت خوانده نشوند، به دنبال دوست پسر يا دوست دختر مي‏ گردند و با آن كه به خوبي از عواقب سوء اين كارها آگاهند، از آن دست نمي‏ كشند.
اما در پاسخ به سؤال سوم شما و اين كه در وضعيت حاضر، در برابر چنين معضل اجتماعي چه بايد كرد؟ به نظر مي ‏رسد بايد متناسب با علل به وجود آورنده و عوامل گسترش دهنده اين مشكل اقداماتي درخور انجام داد. بخشي از اقدامات سودمند در اين مسأله عبارت است از:
الف) ارضاي صحيح و مشروع اين غريزه معقول‏ترين راه براي نجات يافتن از اين گونه رفتارهاي نابهنجار يا كج‏روانه است.
ويل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمين، درباره ازدواج مي ‏نويسد: اگر راهي پيدا شود كه ازدواج در سال‏هاي طبيعي انجام گيرد، بيماري‏هاي رواني و انحرافات جنسي كه زندگي را لكه دار كرده است تا نصف تقليل خواهد يافت. شايد به همين جهت است كه در آموزه‏ هاي ديني‏مان تسريع در ازدواج فرزندان و جوانان مورد تأكيد قرار گرفته است. اين دستورها و تشويق‏ ها گوياي آن است كه مي توان با ازدواج از بسياري انحرافات اخلاقي و جنسي و روابط ناسالم و غير مشروع دو جنس پيشگيري كرد.
البته اين موضوع به تلاش همگاني خانواده‏ ها و مسؤولان و اصلاح نگرش ‏ها و آداب و رسوم نادرست و فراهم كردن تسهيلات و امكانات ازدواج بستگي دارد و همه افراد، خانواده‏ ها و حكومت وظيفه دارند در مسير تحقق مقدمات ازدواج جوانان بكوشند.
ب) تحكيم روابط خانوادگي و ايجاد فضاي عاطفي مثبت بين والدين و فرزندان و افزايش رابطه صميمانه و نزديك بين اعضاي خانواده عامل پيشگيرانه ديگري است كه مي ‏تواند در ايجاد احساس امنيت و آرامش و تأمين نياز عاطفي نقش مؤثري داشته باشد. زيرا وقتي جوانان در خانه با محبت و توجه كافي روبه‏رو نشوند، اين محبت و رابطه عاطفي را در بيرون خانه جست و جو مي‏ كنند و متناسب با دوران بلوغ و اوجگيري احساسات غريزي، رابطه خود را با جنس مخالف توسعه مي‏ دهند. بنابراين، نياز به محبت در دوره جواني را بايد با گسترش روابط عاطفي خانوادگي و نيز گسترش رابطه صميمانه و دوستانه بين همسالان هم جنس تأمين كرد و با يافتن دوستان مناسب و ايجاد ارتباطات گرم و عاطفي و انجام برخي فعاليت‏هاي دسته جمعي به اين نياز دروني پاسخ مثبت داد.
ج) خود كنترلي‏
خود كنترلي مي‏تواند جوانان جوياي رشد و كمال و عفت و پاكي همچون شما را در اين فضاي آلوده حفظ كند. با كنترل چشم، گوش و ديگر حواس و نيز كنترل افكاري كه در اين زمينه شكل مي‏ گيرد، مي‏توان از تأثير گذاري روابط ناسالم ديگران تا حدود زيادي جلوگيري كرد. مطمئناً هر چه بيش‏تر ذهن و حواس خود را در اين زمينه مشغول سازيم، بيش‏تر تأثيرپذير خواهيم بود. پس بهتراست اوقات فراغت خود را با برنامه‏ ريزي صحيح پركنيد و با پرهيز از بيكاري و تنهايي و توجه به اين صحنه ‏ها، به وظيفه اصلي و مهم دوران دانشجويي كه همان تحصيل علم است، بپردازيد.
در پايان بايد يادآور شد، برخي از عزيزان و جوانان از اشتباه بودن يا عدم مشروعيت بعضي ارتباطهاي خود آگاهي ندارند. برخورد روشنگرانه و با عاطفه ما مي‏ تواند به اصلاح و تغيير رفتار آن‏ها انجامد. قطعاً حسن سلوك و رفتار شما در بيان اين موضوع به آن‏ها نقشي تعيين كننده دارد.
كتاب، «جوانان و روابط»، نوشته ابوالقاسم مقيمي حاجي از انتشارات مركز مطالعات و پژوهش‏ هاي فرهنگي حوزه علميه قم مي‏ تواند را هنماي خوبي در اين زمينه باشد. كتاب ديگري كه در اين زمينه سودمند مي‏ نمايد، «تحليل تربيتي بر روابط دختر و پسر در ايران»، نوشته علي اصغر احمدي است كه به وسيله سازمان انجمن اوليا و مربيان منتشر شده است.
منبع:سایت انوار طاها